هوش تجاری (Business Intelligence)

هوش تجاری (Business Intelligence)

به اشتراک بگذاریم برای یادگیری، یاد بگیریم برای به اشتراک گذاری
هوش تجاری (Business Intelligence)

هوش تجاری (Business Intelligence)

به اشتراک بگذاریم برای یادگیری، یاد بگیریم برای به اشتراک گذاری

فرآیند داده کاوی- CRISP

 

چرخه حیات داده کاوی شامل 6 بخش است. شکل زیر مراحل این فرآیند را نمایش می‌دهد. در این سیکل حرکت به عقب و جلو امری عادی است. خروجی هر مرحله رابطه مستقیم با انجام وظایف در مرحله بعدی دارد و حرکت فلش‌ها برای وابستگی‌های میان مراحل بسیار مهم است. 

   

 

 

در ادامه هر سیکل را به طور خلاصه شرح می‌دهم.

 

درک و فهم موضوع (Business understanding

اولین مرحله‌ی این چرخه، تمرکز بر روی هدف و درک نیازمندی‌ها و موضوع پروژه است. تبدیل اطلاعات اولیه به آگاهی و رسیدن به تعریفی مناسب برای حل مسئله داده‌کاوی و طراحی برنامه اولیه جهت دسترسی به هدف مورد نظر اولین قدم در یک پروژه‌ی داده‌کاوی است. ممکن است گذر از این مرحله ماه‌ها طول بکشد که البته به نوع سازمان نیز بستگی دارد.  

 

درک و فهم داده‌ها (Data understanding

       این مرحله با جمع آوری داده‌های اولیه از منابع داده، بررسی ویژگی‌ها و کیفیت داده، پردازش فعالیت‌ها به منظور آشنایی با داده‌ها، شناسایی مشکلات و اکتشاف بینش اولیه از داده‌ها شروع می‌شود.  

 

       آماده سازی داده‌ها (Data preparation)

مرحله آماده سازی داده‌ها، تمامی فعالیت‌ها را برای ساخت داده‌های خام اولیه به مجموعه داده‌های نهایی پوشش می‌دهد. این فعالیت‌ها شامل پاک سازی، ادغام و قالب بندی داده‌ها است. از آنجایی که از این داده‌ها در مراحل بعدی استفاده می‌شود این مرحله بسیار مهم می‌باشد.  

 

مدل سازی (Modeling

در این مرحله تکنیک‌های مدل سازی مختلف انتخاب و اعمال می‌شوند تا پارامترهای آن‌ها به مقادیر مطلوب برسند. پس از انتخاب روش مدل سازی باید یک مدل آزمون ایجاد کنیم تا کیفیت و اعتبار مدل را آزمایش کنیم. در نهایت یک مدل نهایی که به نظر می‌رسد از لحاظ تجزیه و تحلیل داده دارای کیفیت بالایی است، ساخته می‌شود.  

 

ارزیابی (Evaluation

      قبل از استقرار نهایی مدل باید مشخص شود که آیا مدل انتخاب شده، ما را به هدفی که در اولین قدم تعیین نموده بودیم می‌رساند. 

 

      گسترش (Deployment)  

      حتی اگر هدف از ساخت مدل، افزایش دانش باشد، عموماً ساخت یک مدل پایان پروژه نیست. اطلاعات حاصله احتیاج به سازماندهی و ارائه به روش‌هایی که کاربران نهایی بتوانند از آن استفاده کنند دارد. اغلب به کار بردن مداوم  این مدل، در سازماندهی و فرایندِ ساخت تصمیمات مدنظر است.

در هر یک از این مراحل می‌توانیم به مرحله قبل برگردیم و با بازنگری به پیشبرد هدف سازمان کمک کنیم. پس از مرحله گسترش نیز می‌توانیم از ابتدا مراحل را مورد بررسی قرار داده و در صورت نیاز پروژه را گسترش دهیم.


برگرفته از CRISPWP

                         

کپی کنید! اما با ذکر نام learnbi.ir

به تازگی متوجه شدم که مطالب بلاگم مورد توجه خیلی از دوستان قرار گرفته تا جایی که این مطالب از مقالات مختلف و بلاگهای دیگر سردر می آورند. اینکه توجه به هوش تجاری در حال گسترش است بسیار امیدوار کننده میباشد و هدف اصلی این بلاگ نیز همین بوده که هوش تجاری بیشتر و بهتر شناخته شود و منبع مناسبی برای کارشناسان تازه کار در این زمینه باشد. اما لطفا در صورتی که از این مطالب استفاده می کنید نام منبع (learnbi.ir) را ذکر نمایید. اگر هم به هر دلیلی علاقه ای به این کار نداشتید مهم نیست! همین که بتوانم به جامعه ی BI کمکی کرده باشم برایم کافی است.


تعاریف پایه در SSAS- بخش دوم

پارتیشن (Partitions)

معمولا زمانی از پارتیشن استفاده می‌کنیم که با حجم زیادی از داد‌ه‌ها روبرو باشیم. برای پردازش داده‌های حجیم زمان زیادی را باید صرف کرد، از طرفی نیازی نیست داده‌های از پیش پردازش شده را مجدد پردازش نمود و فقط باید داده‌های جدیدی که به انبار داده‌ها اضافه می‌شوند را مورد پردازش قرار داد.جهت اینکار داده‌ها را پارتیشن بندی‌ می‌کنیم.  

پیش‌محاسبه(Aggregation)

کلمه Aggregation در لغت به معنای تجمیع و تراکم است اما مفهوم آن در SSAS پیش‌محاسبه (Precalculated) است. به این معنا که در هنگام پردازش داده‌ها یک پیش‌محاسبه‌ نیز انجام می‌شود. این عمل همانند آماده‌ و همراه داشتن خلاصه‌ای از پاسخ‌های احتمالی، پیش از طرح سوال است. برای مثال زمانی که با یک جدول از هزاران رکورد روبرو هستیم، در هر زمان برای پاسخ به هر یک از سوال‌ها (کوئری) زمان زیادی طول می‌کشد تا پاسخ مناسب دریافت شود. در صورتی که اگر پاسخ‌ سوالات از پیش آماده شده باشند سرعت پاسخ گویی به مراتب بیشتر می‌شود. 

Perspective

در OLAP برای دسته‌بندی و جداسازی معیارها، ابعاد، KPIها و... از Perspective استفاده می‌شود. 

Browser

در SSAS خروجی Cubeهای ایجاد شده در این قسمت نمایش داده می‌شوند. 

MDX

زبان برنامه‌نویسی در OLAP است که مخفف Multidimensional Expressions می‌باشد. 

مجموعه داده(Named Set)

یکی از ابزارهای موجود در سربرگ Calculations، مجموعه داده است که توسط آن می‌توان عضو‌های یک بٌعد خاص را دسته بندی کرد. برای مثال می‌توانیم 10 عضو برتر بعد مشتری را که بیشترین خرید را داشته‌اند نمایش داد. این عملیات توسط عبارات MDX انجام می‌گیرد. 

Script Command

در این قسمت از MDX برای ایجاد عبارات خاص استفاده می‌شود. 

Named Query

در واقع همان View است. توسط این قسمت می‌توان Viewهایی در DSV ایجاد کرد. دیدهای ایجاد شده فقط در SSAS نمایش داده می‌شوند. 

Named Calculation

در صورت نیاز به تعریف Attribute در ابعاد استفاده می‌شود. برای تعریف این نوع Attribute از عبارات MDX و Query استفاده می‌شود. 

Mining Structure

پروژه‌ها‌ی داده‌کاوی در این قسمت تعریف می‌شوند. 

Mining Models

برای ایجاد مدل‌های مختلف داده‌کاوی و اعمال تغییرات در خصوصیات آن‌ها از این قسمت استفاده می‌شود. 

Mining Model Viewer

در SSAS خروجی‌ مدل‌های داده‌کاوی در این قسمت نمایش داده می‌شوند.

Mining Accuracy

جهت بررسی بهتر صحت خروجی‌های نمایش داده شده و همچنین مقایسه مدل‌های داده‌کاوی ساخته شده در Mining Models از این قسمت استفاده می‌شود. 

Mining Model Prediction

در برخی از الگوریتم‌ها قابلیت پیش‌بینی وجود دارد. از این قسمت برای ایجاد پیش بینی استفاده می‌شود. 

DMX

زبان برنامه‌نویسی در داده‌کاوی است که مخفف Data Mining Expressions می‌باشد.

MOLAP، ROLAP و HOLAP

در یک پروژه‌ی OLAP از یک یا چند مکعب داده‌ (Cube) استفاده می‌شود. از اینرو Cube به عنوان یکی از مزایای پروژه هوش تجاری شناخته می‌شود. قرار گرفتن داده‌ها در یک فرمت بهینه جهت ذخیره‌سازی به انجام سریع‌تر کوئری‌ها می‌انجامد. معمولا نحوه ذخیره‌سازی اطلاعات حجیم در Cube باعث تاخیر در ذخیره و بازیابی انبوه اطلاعات می‌شود. به طور معمول در SSAS پردازش داده‌ها از یک بانک اطلاعاتی رابطه‌ای به Cube منتقل می‌شود. پس از اتمام این ارتباط نه چندان طولانی میان پایگاه داده‌های رابطه‌ای و Cube اطلاعات وارد Cube می‌شوند و با تغییر داده‌ها در پایگاه داده هیچ تغییری در اطلاعات موجود در Cube ایجاد نمی‌شود مگر آنکه Cube را مجدد پردازش کنید.

در SSAS2008 سه نوع ذخیره‌سازی وجود دارد؛ MOLAP، ROLAP و HOLAP

در این پست هر یک از انواع ذخیره‌سازی را به صورت خلاصه شرح داده و در پایان با یکدیگر مقایسه می‌کنم. 

MOLAP(Multidimensional Online Analytical Processing) 

این نوع ذخیره‌سازی بیشترین کاربرد در ذخیره اطلاعات را دارد همچنین به صورت پیش فرض جهت ذخیره‌سازی اطلاعات انتخاب شده است. در این نوع تنها زمانی داده‌های منتقل شده به Cube به روز می‌شوند که Cube پردازش شود که این امر باعث تاخیر بالا در پردازش و انتقال داده‌ها می‌شود.    

ROLAP (Relational Online Analytical Processing) 

 در ذخیره‌سازی ROLAP زمان انتقال بالا نیست که از مزایای این نوع ذخیره‌سازی نسبت به MOLAP است. در ROLAP اطلاعات و پیش‌محاسبه‌ها (Aggregations) در یک حالت رابطه‌ای ذخیره می‌شوند و این به معنای زمان انتقال نزدیک به صفر میان  منبع داده (بانک اطلاعاتی رابطه‌ای) و Cube می‌باشد. از معایب این روش می‌توان به کارایی پایین آن اشاره کرد زیرا زمان پاسخ برای پرس‌و‌جوهای اجرا شده توسط کاربران طولانی است. دلیل این کارایی پایین بکار نبردن تکنیک‌های ذخیره‌سازی چند بعدی است.  

HOLAP (Hybrid Online Analytical Processing)  

این نوع ذخیره‌سازی چیزی مابین دو حالت قبلی است. ذخیره اطلاعات با روش ROLAP انجام می‌شود، بنابراین زمان انتقال تقزیبا صفر است. از طرفی برای بالابردن کارایی، پیش‌محاسبه‌ها به صورت MOLAP انجام می‌گیرد در این حالت SSAS آماده است تا تغییری در اطلاعات مبداء رخ دهد و زمانی که تغییرات را ثبت کرد نوبت به پردازش مجدد پیش‌محاسبه‌ها می‌شود. با این نوع ذخیره‌سازی زمان انتقال داده‌ها به Cube را نزدیک به صفر و زمان پاسخ برای اجرای کوئری‌های کاربر را زمانی بین نوع ROLAP و MOLAP می‌رسانیم.

  

مقایسه  انواع ذخیره سازی در جدول زیر نمایش داده شده است. 

 

مدت زمان انتقال داده

سرعت اجرای کوئری

محل ذخیره‌سازی پیش‌محاسبات

محل ذخیره‌سازی داده‌ها

بالا

بالا

Cube

Cube

MOLAP

پایین

متوسط

Cube

بانک اطلاعاتی رابطه‌ای

HOLAP

پایین

پایین

بانک اطلاعاتی رابطه‌ای

بانک اطلاعاتی رابطه‌ای

ROLAP

 
  این سه روش ذخیره‌سازی انعطاف‌پذیری مورد نیاز را برای اجرای پروژه فراهم می‌کند. انتخاب هر یک از این روش‌ها به نوع پروژه، حجم داده‌ها و ... بستگی دارد.  
در پایان می‌توان نتیجه گرفت که بهتر است زمان پردازش طولانی‌تری داشته باشیم تا اینکه کاربر نهایی در هنگام ایجاد گزارشات زمان زیادی را منتظر بماند.

کلیات فرآیند ایجاد پروژه‌ی هوشمندی کسب و کار

به طور کلی فرآیند ایجاد پروژه‌های هوشمندی کسب و کار به سه دسته عمده‌ی ((شناخت و تحلیل، طراحی و ساخت و گسترش و پشتیبانی)) تقسیم می‌شود.


1-شناخت و تحلیل

مهمترین قسمت در هر پروژه‌ای شناخت سازمان است. کسب اطلاعات دقیق از قسمت‌های مختلف و نحوه فعالیت سازمان در حوزه‌های مختلف نقش اساسی در موفقیت پروژه دارد. یک شرکت تولیدی با چندین شعبه را در نظر بگیرید، مادامی که از فرآیند تولید، فروش، دریافت مواد اولیه و... در این شرکت اطلاعات کافی و دقیقی نداشته باشید، نمی‌توانید نیازهای شرکت را به خوبی درک کنید و در نهایت به شکست پروژه‌ منجر خواهد شد. پس باید گام اول در پروژه به خوبی پشت سر گذاشته شود. معمولا شناخت سازمان، وضع موجود فناوری اطلاعات، تحلیل نیازمندی‌ها و شاخص‌های کلیدی عملکرد در این فاز بررسی و تعریف می‌شوند. این اطلاعات از روی مستندات و مصاحبه‌های حضوری بدست می‌آید.


2- طراحی و ساخت

در فاز طراحی و ساخت، با توجه به اطلاعات بدست آمده از سازمان و درک نیازها به طراحی و ساخت مدل و راهکارهای هوش تجاری می‌پردازیم. طراحی و ایجاد انبار داده، Solutionهای هوشمند کسب و کار (OLAP, Data Mining) و گزارش‌گیری در این فاز از پروژه انجام می‌شود.

پس از انجام مراحل فوق، شما می توانید نسبت به ساخت یا خرید یک نرم افزار گزارش گیری تصمیم گیری نمایید. به طور معمول هزینه ساخت یک نرم افزار گزارش گیری، بالاتر از هزینه خرید آن از یک شرکت داخلی یا خارجی است.

در نهایت برای کشف دانش، توسط یکی از ابزارهای گزارش‌گیری (ابزاری که توانایی ساخت داشبورد مدیریتی داشته باشد) از حوزه‌های مختلف فعالیت سازمان داشبوردهای مدیریتی ایجاد می‌شود تا به واسطه‌ی آن مدیر بتواند وضعیت سازمان را به درستی تحلیل کند و برای آینده برنامه ریزی‌‌های لازم را انجام دهد.


3- گسترش و پشتیبانی

مطمئنا هر پروژه‌ای نیاز به پشتیبانی و نگهداری دارد تا در صورت بروز مشکلات احتمالی به سرعت رفع شود و سیستم مجدد به کار خود ادامه دهد. در این فاز پشتیبانی پروژه‌ی هوشمندی کسب و کار انجام می‌شود. معمولا این پشتیبانی توسط تیمی که پروژه را انجام داده است انجام می‌شود.

علاوه بر این ممکن است پس از مدتی سازمان قصد گسترش پروژه را داشته باشد. معمولا برای گسترش پروژه نیز در اختیار تیم قبلی ساخت پروژه قرار می‌گیرد.