به طور کلی فرآیند ایجاد پروژههای هوشمندی کسب و کار به سه دسته عمدهی ((شناخت و تحلیل، طراحی و ساخت و گسترش و پشتیبانی)) تقسیم میشود.
1-شناخت و تحلیل
مهمترین قسمت در هر پروژهای شناخت سازمان است. کسب اطلاعات دقیق از قسمتهای مختلف و نحوه فعالیت سازمان در حوزههای مختلف نقش اساسی در موفقیت پروژه دارد. یک شرکت تولیدی با چندین شعبه را در نظر بگیرید، مادامی که از فرآیند تولید، فروش، دریافت مواد اولیه و... در این شرکت اطلاعات کافی و دقیقی نداشته باشید، نمیتوانید نیازهای شرکت را به خوبی درک کنید و در نهایت به شکست پروژه منجر خواهد شد. پس باید گام اول در پروژه به خوبی پشت سر گذاشته شود. معمولا شناخت سازمان، وضع موجود فناوری اطلاعات، تحلیل نیازمندیها و شاخصهای کلیدی عملکرد در این فاز بررسی و تعریف میشوند. این اطلاعات از روی مستندات و مصاحبههای حضوری بدست میآید.
2- طراحی و ساخت
در فاز طراحی و ساخت، با توجه به اطلاعات بدست آمده از سازمان و درک نیازها به طراحی و ساخت مدل و راهکارهای هوش تجاری میپردازیم. طراحی و ایجاد انبار داده، Solutionهای هوشمند کسب و کار (OLAP, Data Mining) و گزارشگیری در این فاز از پروژه انجام میشود.
پس از انجام مراحل فوق، شما می توانید نسبت به ساخت یا خرید یک نرم افزار گزارش گیری تصمیم گیری نمایید. به طور معمول هزینه ساخت یک نرم افزار گزارش گیری، بالاتر از هزینه خرید آن از یک شرکت داخلی یا خارجی است.
در نهایت برای کشف دانش، توسط یکی از ابزارهای گزارشگیری (ابزاری که توانایی ساخت داشبورد مدیریتی داشته باشد) از حوزههای مختلف فعالیت سازمان داشبوردهای مدیریتی ایجاد میشود تا به واسطهی آن مدیر بتواند وضعیت سازمان را به درستی تحلیل کند و برای آینده برنامه ریزیهای لازم را انجام دهد.
3- گسترش و پشتیبانی
مطمئنا هر پروژهای نیاز به پشتیبانی و نگهداری دارد تا در صورت بروز مشکلات احتمالی به سرعت رفع شود و سیستم مجدد به کار خود ادامه دهد. در این فاز پشتیبانی پروژهی هوشمندی کسب و کار انجام میشود. معمولا این پشتیبانی توسط تیمی که پروژه را انجام داده است انجام میشود.
علاوه بر این ممکن است پس از مدتی سازمان قصد گسترش پروژه را داشته باشد. معمولا برای گسترش پروژه نیز در اختیار تیم قبلی ساخت پروژه قرار میگیرد.
امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که استفاده از راهحل BI میتواند قدرت رقابتپذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. این راهحل این امکان را به سازمانها میدهد تا با بکارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهرهبرداری نمایند. این راه امکان درک بهتر تقاضاها و نیازمندیهای مشتریان و مدیریت ارتباط با آنان را میسر میسازد. امروزه دیگر سازمانهای پیشتاز صحبت ازERP و CRM نمیکنند، رویکرد سازمانها به سمت BI است. آنها به دنبال بهینهسازی فرآیندها از طریق ارزیابی و بهبود عملکرد خود و زیرمجموعههای وابسته به خود میباشند.
در یک دهه گذشته بسیاری از سازمانها سرمایهگذاریهای بسیاری را روی تکنولوژی اطلاعات اعم از نرمافزار و سختافزار کردهاند. در اقتصاد امروزه که هزینهها باید کاهش یابد، سازمانها و شرکتها از خود میپرسند: «چه مقدار تا کنون برای تکنولوژی سرمایهگذاری کردهایم؟» و اینکه «از این سرمایهگذاری چه سودی بردهایم؟» امروزه در کشورهای پیشرو و توسعه یافته سرمایهگذاری در BI در حال افزایش است. تحقیقات فارستر در سال 2003 از 877 سازمان (کوچک و بزرگ) و تصمیمگیرندگان در حوزه IT نشان میدهد که از رشد سرمایهگذاری 9/1% در زمینه IT برخوردارند ولی 45% آنها نیاز به خرید ابزارهای BI را دریافتهاند و برای آن اقدام میکنند. چرا؟ دو دلیل عمده وجود دارد که چرا صنایع و سازمانها به BI علاقهمند شدهاند. اول عصر اطلاعات، دوم مسائل اقتصادی.
در عصر اطلاعات، کسی که اطلاعات دارد، دارای قدرت است. هر سازمان و شرکتی که از این قدرت برخوردار باشد در صنعت و حرفه خود در مقایسه با رقبای خود ممتاز میشود. سازمانها و شرکتها، امروزه با سرعت حرکت و تغییر میکنند. اخذ اطلاعات صحیح در زمان صحیح اساس و پایه این سازمانها است. دلیل دیگر استفاده از BI اقتصاد است. بقای سازمانها و شرکتها در توفان اقتصاد رقابتی امروز بر دو محدوده کاهش هزینهها و افزایش درآمدها متمرکز شده است.
در سازمانی که BI در آن بکار گرفته میشود، مدیران میتوانند اطلاعات هزینهها را از داخل سازمان استخراج نمایند و بدانند که هزینهها چه هستند و تصمیمهایی برای کاهش و حذف آنها بگیرند. تغییرات آینده را پیشبینی کنند و برای مسائل خود راهحلی مناسب داشته باشند. بمنظور افزایش درآمد، شرکتها باید علاوه بر افزایش فروش خود، مثلا مشتریان فعلی خود را حفظ کنند. اما باید بدانیم اغلب کدام مشتری سود بیشتری عاید میکند. معمولا 20% از مشتریان 80% سود شرکت را تامین میکنند. شرکتها باید ابتدا مشتریانی که سود بیشتری را عاید میسازند، حفظ نمایند. باید بدانید BI کاربرد بسیاری در این بخش نیز دارد. گام بعدی تجزیه و تحلیل رفتار بازار، فروش و مشتریان پرسودده هستند. این دانش به مدیران کمک میکند تا چگونه مشتریان خود را مدیریت نمایند. برای جلب نظر مشتریان ممکن است پارامترهای کانالهای هزینهای، فروش عمده به مشتریان و یا تغییر در حاشیه سود مدنظر قرار گیرد.
سرانجام، اینکه علاوه بر مشخصههای اطلاعاتی فوق سایر اطلاعات مدیریتی برای تصمیمگیری در سازمانها نیز وجود دارد که نیاز به تحلیل برای تصمیمگیری دارد، مثل اطلاعاتی در حوزه ماموریت اصلی سازمان و یا شرکت، اطلاعات منابع انسانی، اطلاعات تولید و ساخت، اطلاعات خدمات ارائه شده و ... تکنولوژی BI راهحلی برای بکارگیری این اطلاعات و ایجاد هوشمندی در مدیران میباشد که آگاهانه تصمیمگیری نمایند و تصمیم آنان مبنی بر واقعیات و درک آگاهانه آنان از تغییرات فعلی و آتی و استفاده از سوابق در سازمان باشد.
متاسفانه در این چند سالی که با هوش تجاری آشنا شدم، هیچ سایت یا وبلاگ فارسی زبانی که بتواند در این زمینه اطلاعات فنی و دقیقی را جهت آموزش و پیاده سازی به علاقهمندان این بحث ارائه دهد، نیافتم. از این رو به فکر ایجاد این وبلاگ افتادم تا شاید بتوانم تجربیات ناچیز خود را در اختیار دیگران قرار دهم.
پیش از هر چیز لازم میدانم در مورد مطالب وبلاگ که در آینده به روز خواهد شد، نکاتی را ذکر نمایم.
۱- در این وبلاگ سعی خواهد شد مطالبی از ETL, Data Warehouse انبار داده , SSIS,SQL
SSAS(OLAP & Data Mining) و هر آنچه که ممکن است برای تحلیل، طراحی و پیاده سازی یک پروژهی هوشمندی کسب و کار مورد استفاده قرار گیرد، منتشر شود.
۲- مطالب وبلاگ از تجربیات به دست آمده از پروژههای انجام شده، ترجمه مقالات و کتب خارجی میباشد.
۳- پیشاپیش بابت غلطهای املایی و نگارشی احتمالی پوزش بنده را بپذیرید!